من سیاهی چون شب تارش را می ستایم همچون وقتی که عظمت کوهستان را می ستایم.
من شکوهش را می ستایم همچون وقتی که گل همیشه بهار، درخت نارون را می ستایم.
من سادگی و طراوتش را می ستایم همچون وقتی که لاله را، شبنم روی چمن را می ستایم.
من پیچیدگی بی بدیلش را می ستایم همچون وقتی که غنچه های رز را می بویم.
من آسودگی و بی دغدغگی را با او تجربه می کنم همچون زمانی که از درخت گردو بالا می روم.